عباس عبدی: پرسش نامه دانش آموزان پیمایش یا پرونده سازی؟
به گزارش وبلاگ قطب نما، عباس عبدی در اعتماد نوشت: پرسشنامه ای را وزارت آموزش و پرورش به دانش آموزان داده است که پیش از شروع امتحانات نهایی آن را تکمیل نمایند. با توجه به مفاد پرسش ها و توضیحات جنبی این پرسشنامه چند نکته مهم را متذکر می شوم.
1ـ ای کاش این برنامه، یک طرح علمی بود و با همین پرسش ها از شرکت نمایندگان در امتحانات نهایی کشور پرسیده می شد و نتایج آن نیز در اختیار افکار عمومی قرار می گرفت. جامعه ما به چنین پژوهشی بسیار نیازمند است. اتفاقا کلیت رویکرد پرسش های طرح شده هم خوب و قابل قبول است. اگر اجازه دهند که چنین پژوهشی انجام گردد، آنگاه متوجه می شوند که نظام آموزشی موجود به کلی ورشکسته است. یعنی هرچه سعی نموده اند به دانش آموزان القا نمایند، نتیجه عکس گرفته اند.
حتما می پرسید که من از کجا چنین نتیجه ای را گرفته ام؟ این فرضیه من برحسب مطالعاتم است، می توانیم با پیمایش آن را رد یا تایید کنیم. اگر حاضر به انجام پژوهش مستقل نشوند، معلوم است که مقامات رسمی نیز کمابیش همین گزاره را قبول دارند، ولی نمی خواهند آن را به طور علمی آزمون نمایند و تبعات آن را بپذیرند.
2ـ این پرسشنامه با هدف پژوهش انجام نشده است، چون انجام پژوهشی آن چند نقص جدی دارد.
اول اینکه پرسشنامه را به تعداد ده ها و صد ها هزار دانش آموز تهیه و توزیع نمی نمایند. برای این کار یک نمونه 1200 تا حداکثر 1500 نفر کافی است. اضافه بر آن نابخردی است و منابع مالی را تلف می نماید و حتی نتایج آن اعتبار کمتری از نمونه 1500 نفری دارد زیرا از دقت در جزییات اجرایی کاسته می گردد.
دوم اینکه بسیاری از متغیر های مستقل نیز باید پرسیده می شد که در این پرسشنامه ها نیست، در واقع آن ها را از روی پرونده دانش آموزی پر می نمایند و این به معنای شناسایی جوابگو و تشکیل پرونده است.
سوم شناسایی جوابگو عملی غیر اخلاقی و غیرقانونی و مصداق تفتیش عقاید و مغایر با اصول پژوهشی است. اگر افراد به صورت کاملا ناشناخته و برحسب تصادف انتخاب شوند و با رضایت خود پاسخ دهند...
معنای تفتیش صادق نیست، چون کسی نمی داند که چه کسی پاسخ داده، ولی در اینجا روشن است که پاسخ ها ضمیمه پرونده فرد خواهد شد.
چهارم محقق باید شرایطی را فراهم کند که از صداقت نسبی جوابگو اطمینان حاصل کند. البته همواره تعدادی افراد هستند که مسیر دیگری را طی می نمایند ولی در شرایط پژوهشی آزاد و ناشناخته و با اختیار و آزادی جوابگویی، بی صداقتی در جوابگویی خیلی کمتر رخ می دهد، چون اگر نخواهند صادقانه پاسخ دهند، می توانند در جوابگویی شرکت ننمایند. بنابراین اعتبار پاسخ های داده شده به کلی مخدوش است.
پنجم مرجع اجرا نماینده و گزارش دهنده نیز باید مستقل باشند. بعضی از نهاد های نظرسنجی بوده اند که در ارقام گزارش نهایی دخل و تصرف می کردند؛ لذا حتی اگر این تحقیق درست هم انجام گردد و به لحاظ اخلاق و حقوق حرفه ای ایرادی هم نداشته باشد و ضوابط علمی هم رعایت گردد، چون نتایج آن در دست مدیران غیرمستقل است و در خدمت افکار عمومی جامعه در نمی آید، انجامش مجاز نیست و نتایج اعلام شده احتمالی آن نیز مخدوش و غیر معتبر است.
3ـ با توجه به جمیع جهات باید گفت که توزیع این پرسشنامه و اجرای آن خلاف حقوق دانش آموزان و اولیای آنان است و حق نداشته اند از شرایط شروع امتحانات سوءاستفاده نموده و آنان را مجبور به جوابگویی نمایند. البته تردیدی نیست که اغلب دانش آموزان متوجه مساله هستند و به خوبی می دانند که هدف اصلی این پژوهش چیست و لذا با شوخی یا تمسخر کردن، پاسخ های غیرواقعی و مخدوش می دهند و شبه پژوهشگران دولتی را سر کار می گذارند و در نهایت چیزی جز زیان محصول چنین اقدام نابخردانه ای نیست.
تنها حُسن آن برای مدیران این است که یک گزارش از نتایج مخدوش آن برای مقامات بالادستی بنویسند که 98 درصد دانش آموزان در مسیر مطلوب ما هستند و فقط دو درصد بیمار هستند.
اگر بخواهند بر اساس این نوع تحقیقات از شرایط اجتماعی آگاه شوند و تصمیم بگیرند حاصلی جز فریب دادن مسوولان و به خطا انداختن آن ها ندارد. نتایج این نوع شبه تحقیقات در اجتماع علمی فاقد اعتبار قلمداد می گردد و کسی به آن اعتنا نمی نماید. همین نکته هم باعث بی اعتباری تحقیق و محققان خواهد شد. احتمالا هیچ پژوهشگر معتبری حاضر نیست نام خود را زیر گزارش این پرسشنامه قرار دهد.
این تحقیق اثری بر افکار عمومی هم ندارد، چون جامعه جور دیگری فکر می نماید و به این شبه تحقیقات رسمی و تبلیغاتی اعتمادی ندارد. سوال این است که چنین شبه تحقیقی که نفعی برای هیچ یک از مخاطبان ندارد، پس چه نفعی در انجام آن وجود دارد؟ اگر به همین پاسخ فکر گردد بدون تحقیق هم می توان فهمید که در زیر پوست جامعه چه خبر است؟
منبع: فرارو